امروز دلم اونقد شکست که دیگه دلی واسم نمونده ...
خدایا ببین چه به سرانجام کار ما امده که گرگ هایی به غم و اندوه من می خندند دوستت داشتم به اندازه باد های آسمان به اندازه نهر های بیکران به اندازه اندازه های بی پایــــــــــــــــــان ... ولی باون اومد کم کم تورو شست و موندم تنها تنها شدم بین ابرها نزاشتن باشم توی دنیا... ... به تو عادت کرده بودم و شکی نیست دوستت اما چه کسی میداند ..... یادته: میخواهم بگویم که فراموش شدی برای همیشه and I dont back for ever nOw i am alone an neVer forget thiS lOvE میگویند می بینی سكوتم را؟ می بینی درماندگیم را ؟ می بینی نداشتنت چه بر سر فریاد خاموشم آورده است؟ برای تو مینویسم که عزیزم بودی بله بودی شاید بپرسی که مگر حالا نیستی . . . . باید بگویم داشتم و داشتم و داشتم دوستت ولــــــــــــــــــــــــــــــی حالا ندارم ودیگر نخواهم داشت ....و این آخر راه است .... گریه ام به حالت ...کوه ودرودشت.. ازاین جدایی مینالد ازغم..... این دل دمادم..... فرداکجایی؟ سفربخیر....سفربخیر.....مسافرمن ..... .. .. .. دور از این دنیا دست گرم تو ای .... نیمه جونم را نگرفت ودیگر هیچ خدانگهدار ... و در آخر من ماندم و من ماندم و من...
نظرات شما عزیزان:
اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن When in rome, do as the romans do
ولی تا کی میبایستی تحمل میکردم این نمایی را...
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |